بر پایه اطلاعیه بانک مرکزی، بانکهای انصار، قوامین، حکمت ایرانیان، مهر اقتصاد و موسسه اعتباری کوثر در بانک سپه ادغام خواهند شد. ادغامهای بانکی با اهداف مختلفی مانند برخورداری از مزایای صرفه به مقیاس، افزایش نسبت کفایت سرمایه و از همه مهمتر با هدف بهبود سلامت مالی بانکها انجام میشود. یکی از راهکارهای اصلی حقوقی برای پیشگیری از ورشکستگی بانکها که در شرایط بحرانهای مالی در دنیا تجربه شده، ادغام است. با توجه به ویژگیها و مزایایی که ادغام دارد میتواند یکی از موثرترین روشها برای پیشگیری از ورشکستگی باشد. در این راستا، توجه به مسائلی همچون شناخت دقیق ابعاد و ساختار مالی بانکهای موضوع ادغام، برنامهریزی فرآیند ادغام و طرحریزی اقدامات موثر در راستای کاهش تضاد منافع ذینفعان برای افزایش احتمال موفقیت ادغام ضروری است.
ادغام بانکهای یاد شده هر چند به عنوان یک فرصت قلمداد میشود، اما این امر میتواند تهدیدهای خاصی را به دنبال داشته باشد. به عبارت دیگر، عدم توجه به وضعیت بانکهای طرف ادغام در زمینههای مهمی همچون حقوقی، مالی، مالیاتی، نیروی انسانی و ثبتی، ادغام را با مشکلات و ریسکهایی مواجه خواهد کرد و در نتیجه از اثربخشی و کارایی آن کاسته خواهد شد. یکی از این مشکلات به محدودیتها و مشخص نبودن ابعاد و چهارچوبهای حقوقی و قانونی ادغام برمیگردد. علیرغم وجود مقرراتی که در قوانین مختلف به موضوع ادغام شرکتها پرداخته است، در ایران قانون مستقل و جامعی در خصوص ادغام بانکها وجود ندارد. در این خصوص باید مطالعات زیربنایی به منظور تدوین مواد قانونی و فراهم آوردن بستر حقوقی لازم برای ادغام انجام پذیرد. البته اگر ادغام در یک بازه زمانی بلندمدت ترسیم شود، به نحوی که بانکها در یک دوره زمانی معین و به صورت مرحلهای ادغام شوند کاستیها و آسیبهای احتمالی آن هم تا حدود زیادی برطرف خواهد شد.
با وجود آثار مثبت ادغام در حوزه اصلاح نظام بانکی، چالشهای مدیریت نیروی انسانی از جمله مسائل مهمی است که عدم توجه به آن میتواند مشکلآفرین باشد. از آنجا که در اقتصاد کشور ساختار حمایتی مطلوب وجود ندارد تعدیل نیروی انسانی همواره به عنوان یک چالش فرهنگی، امنیتی و اقتصادی مطرح بوده و سازمانهای حمایتی نیز نتوانستهاند پوشش حمایتی خود را داشته باشند. موضوع دیگری که از تجارب قبلی ادغام مشاهده میشود این است که موسساتی که در بانکهای بزرگ ادغام میشوند سلامت اعتباری قابل قبولی ندارند و با مطالبات و داراییهای تملیکی روبرو هستند و با افزوده شدن این داراییهای منجمد و سمی، مزایای احتمالی ادغام خنثی خواهد شد.
ضعف دانش و تخصص مربوط به مدیریت فرآیند ادغام، از دیگر تهدیدهای این اقدام است. بنابراین ضرورت دارد مراکز دانشگاهی و تخصصی کشور، برنامههایی را برای تربیت نیروهای واجد شرایط داشته باشند و با برقراری رابطه سیستمی میان صنعت بانکی و مراکز دانشگاهی، معضلات مدیریت ادغام در نظام بانکی را به حداقل ممکن برسانند. تنها در چنین شرایطی است که ادغام و اصلاح نظام بانکی میتواند آثاری را همچون افزایش کارآمدی، سالمسازی ترازنامه بانکی، تقویت نظارت و در مجموع ارتقای سطح سلامت نظام بانکی به دنبال داشته باشد. علاوه بر این، اصلاح نظام بانکی، منجر به کاهش بنگاهداری و تجارتهای غیربانکی بانکها میشود و با فروش املاک و داراییهای مازاد، منابعی را برای افزایش سرمایه فراهم مینماید. در مجموع میتوان گفت، پیچیدگی امور مربوط به ادغام مطالعات گستردهای را در زمان معین میطلبد. بدون تردید، ادغام یک ضرورت است اما فرصت مطالعاتی محدود، مدیریت آزمایش و خطا را دربردارد.
امیر جعفری صامت
منبع: ایبِنا